حالا چه بر سر این فوتبال آمده که کمترین و کوچکترین حادثهاش به کار بردن فحشهای «چارواداری» و توهین به داور و بازیکن و تماشاگر مقابل و... است؟شوربختی اینکه سردمداران باشگاههایی که معلوم نیست به چه دلیل واژه «فرهنگی» را یدک میکشند آتشبیاران معرکه هستند. این یکی رییس دپارتمان داوری را «رییس تبانیگرها» لقب میدهد و آن دیگری وعده میکند که اتاق فلان کمیته در اسرع وقت بر سر اعضایش فرو ریزد و...!به واقع در فوتبال به اصطلاح حرفهیی ما جز پولهای هنگفتی که آن هم بیحساب و کتاب این سو آنسو میشود، هیچگونه «حرفهییگری» دیده نمیشود. یکی از غیرحرفهییترین بخشهای این فوتبال، تماشاگرانی هستند که هنوز هم خیال میکنند بهترین تماشاگران دنیا به شمار میآیند!
آیا یک شیر پاک خورده پیدا نمیشود، از این هواداران شوخطبع اصفهانی سپاهان بپرسد که مگر بنگر و رحمتی و حیدری ارثیه پدری باشگاه بودهاند که حالا به خاطر ترک سپاهان باید با رکیکترین الفاظ رودررو شوند؟
آیا یک آدم خوشغیرت پیدا نمیشود؛ از تماشاگران غیور تبریزی سوال کند که امیر قلعهنویی به کدامین گناه باید مورد خشم و نفرت و فحاشی شما قرار گیرد. آیا او بدکاری کرده که توانسته است برای اولینبار در طول تاریخ برای تراکتورسازی سهمیه آسیایی بگیرد؟... و اما در این میان دوست خوب ما عادل فردوسیپور هم جایگاه ویژهیی پیدا کرده است و تماشاگران فوتبال له یا علیه او شعارهایی در استادیومها سر میدهند. مقصر این حکایت البته به گمان من خود عادل است که حاشیههای «خاله زنکی» فوتبال را وارد برنامه پرمحتوای نود کرد و از ارزشهای انکارناشدنی این برنامه کاست.دریغ و افسوس که آنچه این روزها در استادیومهای فوتبال رخ میدهد، آرام آرام به کشتی، بسکتبال و والیبال هم کشیده میشود ... تا فرصتی دیگر.
نظرات شما عزیزان:
|